در طول بیست سال گذشته، جامعه صنعتی از تهی از داده‌ها به سمت غوطه‌وری در داده‌ها حرکت کرده است (ویتنی،2008 ) . این گرایش، پیامد رشد و توسعه‌ی سخت‌افزار و نرم‌افزارهای رایانه‌ای و به تازگی شبکه‌های اطلاع رسانی جهانی بوده است.
چالشی که دنیای امروز با آن روبروست، وقت بسیار زیادی است که صرف مرتب کردن اطلاعات در عوض به‌کارگیری آن جهت انجام دادن بهتر فعالیت‌ها شده‌ است.

به همین خاطر امروزه سرمایه‌گذاری زیادی در زمینه فناوری اطلاعات صورت گرفته است و سبب گسترش روشی متحول در زمینه آموزش و یادگیری گشته که با آموزش‌های کلاس‌محور در سطحی مکمل به رقابت می پردازد.
آموزش الکترونیکی این امکان را فراهم می آورد تا تجارب یادگیری مؤثر برای کاربرد اطلاعات و مهارت‌ها در جهت به انجام رساندن مطلوب فعالیت‌ها و امور به‌صورت عام و ویژه در اختیار یادگیرندگان قرار گیرد.
چنین امری محیط یادگیری را طلب می‌کند که با پشتیبانی شبکه‌های الکترونیکی « دانش پس زمینه، تجربه و علاقه های متفاوت را در وضعیت یادگیری وارد کند، ارتباطات بی‌همتا برای ساختن دانش توسط یادگیرندگان فراهم نماید، همچنین یادگیری فعال را بر انفعالی ترجیح دهد و موجب تشویق فعالیت‌های یادگیری مشارکتی و گروه محور جهت درک پرسش‌های یادگیرندگان با یک‌دیگر و تشریح دیدگاه‌های چندگانه و ... گردد.»( اسکویی و همکاران، 1385 ).
طراحی آموزشی و تألیف محتوای این‌چنین محیط‌های یادگیری مستلزم داشتن تجارب علمی و عملی بسیار غنی می باشد و نیازمند گروهایی از افراد متخصص در این زمینه است که با تجارب خود بتوانند محتوا را تألیف و محیط‌های یادگیری را طراحی نمایند تا مقاصد آموزش‌های الکترونیکی را به ثمر رسانند. بنابراین ضروری است مروری بر یادگیری الکترونیکی(E- learning )، انواع و ابزار آن ، نقش و جایگاه طراحان آموزشی در به ثمر رساندن موفق یادگیری داشته باشیم.

بهاران

 

بی تو ای دل نکند لاله به بار آمده باشد

ما در این گوشه زندان و بهار آمده باشد

چه گلی گر نخروشد به شبش بلبل شیدا

چه بهاری که گلش همدم خار آمده باشد

نکند بی خبر از ما به در خانه پیشین

به سراغ غزل و زمرمه یار آمده باشد

از دل آن زنگ کدورت زده باشد به کناری

باز با این دل آزرده کنار آمده باشد

یار کو رفته به قهر از سر ماهم ز سر مهر

شرط یاری که به پرسیدن یار آمده باشد

لاله خواهم شدنش در چمن و باغ که روزی

به تماشای من آن لاله عذار آمده باشد

شهریار این سر و سودای تو دانی به چه ماند

روز روشن که به خواب شب تار آمده باشد

محمد حسین شهریار