رسانه های ارتباط جمعی وتاثیر آن درآموزش
نظام تعليم و تربيت به عنوان جزئي از نظامهاي ارتباط همگاني است که بعد از انقلاب صنعتي در آن تغييرات عمدهاي در شيوه تدريس و راههاي انتقال اطلاعات ايجاد شد و با ظهور وسايل ارتباط جمعي نوين از جمله راديو و تلويزيون، آموزش از انحصار کلاس درس و کتاب بيرون آمد و دامنه وسيعتري را به خود گرفت. رواج تلويزيون در سه دهه پس از جنگ جهاني دوم دنياي جديدي از ارتباطات را ايجاد کرد و اين بدين معنا نيست که ديگر رسانهها از ميان رفتند، بلکه در سيستمي بازسازي و تجديد ساختار شدند که قلبش از لامپ هاي خلأ و سيماي جذابش از صفحه تلويزيون ساخته شده بود. راديو مرکزيت خود را از دست داد ولي گستردگي و انعطاف پذيري آن افزايش يافت و سبکها و مضامين خود را با ضرباهنگ زندگي روزمره مردم تطبيق داد. روزنامه ها و مجلات حالتي تخصصي يافتند و در حاليکه اطلاعات استراتژيک را در خدمت رسانه فراگير تلويزيون قرار مي دادند، به محتواي خود عمق بيشتري مي بخشيدند يا جلب مخاطب را هدف خود قرار مي دادند. کتاب جايگاه خود را حفظ کرده هر چند بسياري از کتابها نا خود آگاه به متون تلويزيوني تمايل داشتند، چيزي نگذشت که فهرست پرفروش ترين کتاب ها پر شده از عناويني که به شخصيت هاي مضامين رايج تلويزيوني اشاره مي کردند. به نظر مي رسد دليل اصلي همه گير شدن تلويزيون، آساني و سادگي آن براي مخاطبان است چون مردم در امر يادگيري به آسانترين راه گرايش دارند و اين آساني در آموزشهاي تلويزيوني وجود دارد