تکنولوژی آموزشی ومراکز یادگیری
مراكز يادگيري
توسعه تكنولوژي آموزشي چندرسانهاي و سيستمهاي فرارسانهاي كامپيوتري و نيز افزايش علاقه به آموزش انفرادي و آموزش در قالب گروههاي كوچك منجر به ايجاد محيطهاي يادگيري خاصي شد كه عموما مراكز يادگيري گفته ميشود. بنا به تعريف «مركز يادگيري جايي است
كه افراد ميتوانند به آن مراجعه كنند و اطلاعات و مهارتهاي خود را از طريق مراجعه به مواد و منابع متنوع يادگيري و از مشاوره و راهنماييهاي موجود در اين مركز بهبود بخشند. اين درواقع نوعي خودگستري و يادگيري خودگردان محسوب ميشود كه براساس نيازهاي آني فرد در هر لحظه در فرايند زندگي و كار ممكن است پيش بيايد. خواه اين كار از طريق امكانات و تسهيلات يادگيري الكترونيكي صورت پذيرد و خواه از طريق مراجعه به مراجع و منابع ديگر يادگيري كه از طريق مشاوره و راهنماييهاي موجود در اين مركز ميسر ميشود.»
اصطلاح مراكز مواد و منابع آموزشي كه گاه مركز مواد و منابع كمك آموزشي نيز ناميده ميشود، اصطلاحي است كه گاه با اصطلاح مراكز يادگيري اشتباه گرفته ميشود. آنچه مسلم است اين است كه مركز مواد و منابع آموزشي كاملا متفاوت از مركز يادگيري است و آن عبارت است از يك مركز فعال بهمنظور نگهداري و فراهم كردن مجموعه مواد آموزشي و منابعي كه به شكل رسانههاي آموزشي يا كمك آموزشي ايجاد شده است. به عبارت ديگر مركز مواد و منابع آموزشي عبارت است از مجموعهاي از منابع اطلاعاتي كه بيشتر آنها از كتابهاي چاپي تشكيل شدهاند و محتواي درسي، آموزشي يا كارآموزي آنها شامل اين منابع نشده و براي منابع تكميلي به آنها نياز خواهد بود.
مراكز يادگيري را ميتوان براي اهداف مختلف به كار برد و اغلب آنها براساس هدف اوليه طبقهبندي ميشوند. عمدهترين طبقهبندي در اين زمينه عبارتند از:
1- مراكز تدريس: از اين مراكز ميتوان بهعنوان محلي براي آموزش انفرادي يا آموزش در قالب گروههاي كوچك به جاي آموزش كل كلاس استفاده كرد.
2- مراكز مهارت: چنين مراكزي قادرند براي يادگيرندگان فرصتي به منظور انجام تمرينهاي اضافي مهيا سازند. همچنين قادرند درسي را كه قبلا از طريق رسانه يا تكنيكهاي ديگر تدريس آموخته شده است استحكام بخشند (تقويت كنند).
3- مراكز علاقه: مراكز علاقه ميتوانند علايق جديدي را ترغيب يا تحريك كرده و خلاقيت را تشويق كنند.
4- مراكز جبراني: مراكز جبراني را ميتوان براي كمك به يادگيرندگاني به كار برد كه در يادگيري يك مفهوم يا مهارت خاص به كمك بيشتري نياز دارند.
5- مراكز غنيسازي: اين مراكز قادرند تجارب يادگيري بيشتر و تحريككنندهاي را در اختيار يادگيرندگاني كه فعاليتهاي كلاس درس يا مركز ديگري را كامل كردهاند، قرار دهند.
تكنولوژي آموزشي عبارت است از دانش چگونگي ايجاد شرايط براي تغيير در رفتارهاي فردي و جمعي جوامع آموزشي به كمك فناوريهاي ممكن و موجود. مراكز مواد و منابع آموزشي كه چنين تبلوري را در خود جاي ميدهند، مظهري از كاربرد چنين امكاناتي براي اهداف فناوري كاربردي آموزشي در سطح زندگي روزمره آموزشي هستند. مركز مواد و منابع آموزشي درواقع انعكاس دستاوردهاي دانش تكنولوژي آموزشي براي هدفهاي اين رشته از علوم رفتاري و تربيتي است. ايجاد چنين مراكزي، بدونشك در بالا بردن كيفيت و كميت، سرعت و وسعت دامنه پوشش ميتواند امور آموزشي را به نحو مطلوبي بهبود بخشد. اما اگر شرايط پيشآمده كنوني در سطح جهاني، رفتهرفته لزوم آموزش مباني را براي پرورش استعدادهاي فردي و گروهي افراد و جامعه به طرف رهيابي به مراحل جديد يادگيريهاي شخصي و خود محور سوق ميدهد، با الحاق موازين روانشناسي شناختي و فلسفه فراشناختي در نظامهاي جديد «يادگيري فرآيند محور» يا «يادگيري مبتنيبر حل مساله» تكنولوژي آموزشي شكل جديدي مييابد. رشد و ظهور چندرسانهايها، نرمافزارها و سختافزارهاي جديد بهعنوان ابزارهاي گوناگون ارتباطي، انباشت و انفجار اطلاعات، سهولت دسترسي سريع و بهموقع به اطلاعات موردنياز شخصي و از همه مهمتر كاربرد شبكههاي اينترنت از طريق فناوري ديجيتاليزه و جديد موجب شده الگوهاي سنتي آموزشي و يادگيريهاي ابتدايي در سطوح مختلف آموزشي، بهصورت فرصتهاي يادگيري هم سطح درآمده و در قالب تجارب مجازي دستخوش تغييرات اساسي شود (ريچاردسون وولف، 2003، بهنقل از افضل نيا، 1384). بنابراين در چنين شرايطي كه فناوري اطلاعات، آموزش سنتي را به يادگيري فعال و شخصي تبديل كرده، فرآيندي بودن و مبتنيبر حل مساله بودن به منزله رفع اساسي نيازهاي پيشآمده، تاكيد ميكند. مراكز سنتي مواد و مراكز آموزشي نيز كه پاسخگوي نيازهاي تكنولوژي آموزشي سنتي بودند به مراكز يادگيري جديد مبدل ميشوند، تا با برخورداري از امكانات جديد، اين فناوري نو پا بتواند بهطور درخور و مؤثر و همزمان دانش مورد نياز را براي اهداف شناختي ـ رفتاري به كار برد.
توسعه تكنولوژي آموزشي چندرسانهاي و سيستمهاي فرارسانهاي كامپيوتري و نيز افزايش علاقه به آموزش انفرادي و آموزش در قالب گروههاي كوچك منجر به ايجاد محيطهاي يادگيري خاصي شد كه عموما مراكز يادگيري گفته ميشود. بنا به تعريف «مركز يادگيري جايي است
![]() |
اصطلاح مراكز مواد و منابع آموزشي كه گاه مركز مواد و منابع كمك آموزشي نيز ناميده ميشود، اصطلاحي است كه گاه با اصطلاح مراكز يادگيري اشتباه گرفته ميشود. آنچه مسلم است اين است كه مركز مواد و منابع آموزشي كاملا متفاوت از مركز يادگيري است و آن عبارت است از يك مركز فعال بهمنظور نگهداري و فراهم كردن مجموعه مواد آموزشي و منابعي كه به شكل رسانههاي آموزشي يا كمك آموزشي ايجاد شده است. به عبارت ديگر مركز مواد و منابع آموزشي عبارت است از مجموعهاي از منابع اطلاعاتي كه بيشتر آنها از كتابهاي چاپي تشكيل شدهاند و محتواي درسي، آموزشي يا كارآموزي آنها شامل اين منابع نشده و براي منابع تكميلي به آنها نياز خواهد بود.
مراكز يادگيري را ميتوان براي اهداف مختلف به كار برد و اغلب آنها براساس هدف اوليه طبقهبندي ميشوند. عمدهترين طبقهبندي در اين زمينه عبارتند از:
1- مراكز تدريس: از اين مراكز ميتوان بهعنوان محلي براي آموزش انفرادي يا آموزش در قالب گروههاي كوچك به جاي آموزش كل كلاس استفاده كرد.
2- مراكز مهارت: چنين مراكزي قادرند براي يادگيرندگان فرصتي به منظور انجام تمرينهاي اضافي مهيا سازند. همچنين قادرند درسي را كه قبلا از طريق رسانه يا تكنيكهاي ديگر تدريس آموخته شده است استحكام بخشند (تقويت كنند).
3- مراكز علاقه: مراكز علاقه ميتوانند علايق جديدي را ترغيب يا تحريك كرده و خلاقيت را تشويق كنند.
4- مراكز جبراني: مراكز جبراني را ميتوان براي كمك به يادگيرندگاني به كار برد كه در يادگيري يك مفهوم يا مهارت خاص به كمك بيشتري نياز دارند.
5- مراكز غنيسازي: اين مراكز قادرند تجارب يادگيري بيشتر و تحريككنندهاي را در اختيار يادگيرندگاني كه فعاليتهاي كلاس درس يا مركز ديگري را كامل كردهاند، قرار دهند.
تكنولوژي آموزشي عبارت است از دانش چگونگي ايجاد شرايط براي تغيير در رفتارهاي فردي و جمعي جوامع آموزشي به كمك فناوريهاي ممكن و موجود. مراكز مواد و منابع آموزشي كه چنين تبلوري را در خود جاي ميدهند، مظهري از كاربرد چنين امكاناتي براي اهداف فناوري كاربردي آموزشي در سطح زندگي روزمره آموزشي هستند. مركز مواد و منابع آموزشي درواقع انعكاس دستاوردهاي دانش تكنولوژي آموزشي براي هدفهاي اين رشته از علوم رفتاري و تربيتي است. ايجاد چنين مراكزي، بدونشك در بالا بردن كيفيت و كميت، سرعت و وسعت دامنه پوشش ميتواند امور آموزشي را به نحو مطلوبي بهبود بخشد. اما اگر شرايط پيشآمده كنوني در سطح جهاني، رفتهرفته لزوم آموزش مباني را براي پرورش استعدادهاي فردي و گروهي افراد و جامعه به طرف رهيابي به مراحل جديد يادگيريهاي شخصي و خود محور سوق ميدهد، با الحاق موازين روانشناسي شناختي و فلسفه فراشناختي در نظامهاي جديد «يادگيري فرآيند محور» يا «يادگيري مبتنيبر حل مساله» تكنولوژي آموزشي شكل جديدي مييابد. رشد و ظهور چندرسانهايها، نرمافزارها و سختافزارهاي جديد بهعنوان ابزارهاي گوناگون ارتباطي، انباشت و انفجار اطلاعات، سهولت دسترسي سريع و بهموقع به اطلاعات موردنياز شخصي و از همه مهمتر كاربرد شبكههاي اينترنت از طريق فناوري ديجيتاليزه و جديد موجب شده الگوهاي سنتي آموزشي و يادگيريهاي ابتدايي در سطوح مختلف آموزشي، بهصورت فرصتهاي يادگيري هم سطح درآمده و در قالب تجارب مجازي دستخوش تغييرات اساسي شود (ريچاردسون وولف، 2003، بهنقل از افضل نيا، 1384). بنابراين در چنين شرايطي كه فناوري اطلاعات، آموزش سنتي را به يادگيري فعال و شخصي تبديل كرده، فرآيندي بودن و مبتنيبر حل مساله بودن به منزله رفع اساسي نيازهاي پيشآمده، تاكيد ميكند. مراكز سنتي مواد و مراكز آموزشي نيز كه پاسخگوي نيازهاي تكنولوژي آموزشي سنتي بودند به مراكز يادگيري جديد مبدل ميشوند، تا با برخورداري از امكانات جديد، اين فناوري نو پا بتواند بهطور درخور و مؤثر و همزمان دانش مورد نياز را براي اهداف شناختي ـ رفتاري به كار برد.
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۸۹ ساعت 9:51 PM توسط سیاوش عابدی
|