الگوي طراحي آموزشي گرلاچ والي
مقدمه
الگوی طراحی آموزشی به یک مشکل ساختار و معنی می دهد، طراح قادر میشود برای کار طراحی با استفاده از فرآیند یا روش نظامند مذاکره کند. الگو به ما کمک میکند تا مشکل را مجسم کنیم، آن را خرد کرده، کنترل کنیم.
ارزش واقعی الگو تنها میتواند در چارچوب استفاده تعیین شود. یک الگو باید قضاوت شود که چگونه قصد طراح را عملی میکند، چگونه میتواند یک کار را به خوبی به اشتراک گذارد ، و چگونه به طور موثر در فعالیتهای طراحی به سمت هدف مورد نظر تمرکز کند . (رایدر ، 2006)
مدل های طراحی آموزشی به سه نوع ، کلاس درس ، محصول و سیستم (گوستافسون و برانچ ، 2002) طبقه بندی شدهاند. مدل کلاس درس مورد توجه است ، و معمولا برای ، معلمان حرفه ای ک - 12 ، کالج ها، مدارس حرفه ای ، و سایر زمینه های مرتبط طراحی شده است. این مدل ها محیط معلمان را در نظر میگیرد. کاربران آنها ممکن است آنها را به جای روش به عنوان راهنمای مشاهده کنند. این مدل ها در استفاده از مواد موجود به جای طراحی های جدید تمرکز می کنند. خروجی این مدل کوچک است ، یک واحد یا ماژول آموزشی در سال تحصیلی از آن استفاده می کند. مدل همچنین دارای شکل گیری ارزیابی و تجدید نظر کم دقتتری نسبت به محصول یا مدلهای نظامند است.
ورنون اس گرلاچ و دونالد پی الی
ریشههای فلسفی و پدیدار شناختی این الگو را میتوان با نظریه ارتباطات ، و تا حدودی نظریه یادگیری مرتبط دانست. اونا گریفین(1991) نظریه ارتباطات به عنوان یک "بحث دقیق، منظم، و خود آگاهانه از تحلیل پدیده های ارتباطی" تعریف می کند. ارتباطات، کلیدی است در طراحی ، تولید و پیاده سازی محصولات تولیدی این الگو.
نظریه یادگیری توصیف چگونگی یادگیری در نظر گرفته شده میشود.
نقطه شروع(Starting point)
نقش معلم در الگوي طراحی آموزشی گرلاچ و الي چیست؟
معلم چگونه یادگیری دانش آموزان را هدايت كند؟
معلم چگونه استراتژی ها و مواد را براي استفاده انتخاب كند؟
یادگیرنده چگونه ارزیابی می شود؟
چگونه تاثیر طرح درس ارزیابی میشود؟
الگو گرلاچ و الی یک کلاس درس محور و الگوی تجویزی است که به خوبی برای آموزش عالی مناسب است. این الگو برای طراحان آموزشی مبتدی با دانش و تخصص در یک زمینه خاص (براکستون ، برونیکو ، و لومز ، 1995) بوده است. اگر چه به عنوان یک الگو خطی کشیده شده ، بسیاری از مراحل در نظر گرفته شده به طور همزمان نشان می دهند. الگو گرلاچ و الی شناخته شده ترین برنامه آموزشی طراحی شده در هر موضوع و مفهوم خواهد بود ، و معلمان کسانی هستند که اجبار دارند مصالح موجود را برای استفاده در دوره های آموزش خود انطباق دهند. (براکستون ، و همکاران ، 1995).
الگو طراحی گرلاچ و الی یکی از چند الگوی طراحی آموزشی است که گرایش محتوای بسیاری از معلمان را مشخص می کند. از نقطه نظر اصلی آن دیدگاه آموزشي اول محتوا است. در این الگو ، اهداف یادگیری و محتوای آموزش، نقطه شروع طراحی آموزشی هستند. دیگر تصمیمات طراحی بعد از آنها ، طبقه بندی میشوند. طرح این طبقه بندی بر اساس کار سابق علمی گرلاچ بنا شده است. آن پنج مرحله داشت. گام اول تعیین محتوا و خصوصیات اهداف است، مرحله دوم ارزیابی از رفتار ورودی است ، مرحله سوم شامل تعیین راهبردها ، سازماندهی گروه ، اختصاص زمان و اختصاص فضا و انتخاب منابع است. مرحله چهارم ارزیابی عملکرد است و مرحله آخر تحلیل بازخورد است. (گوستافون و برانچ ، 1997).
تعیین محتوا و اهداف(Specification of Content and Objectives)
تعریف اهداف (دلیل محتوای آموزش) و سپس از محتوا (برای رسیدن به هدف).
هدف باید داراي شرایطی که رفتار رخ می دهد و معیاری برای تعیین سطح قابل قبول عملکرد باشد.
با توجه به الگو گرلاچ و الی ، اولین وظیفه شناسایی محتوای آموزشی و تعیین اهداف به طور همزمان است. محتوا و اهداف آموزشی با یکدیگر در ارتباط هستند. این دیدگاه، نظر معلمانکه(میگویند)محتوای آموزش باید اول بیاید به رسمیت میشناسد. محتوا و اهداف به هم وابسته هستند. آنها با هم اولین وظیفه از طراحی آموزشی هستند. این الگو در نظر گرفته شده برای معلمان ، معلمان بدانند یا فکر کنند اول محتوا ، سپس تعریف اهداف برای آن محتوا. اهداف نیاز دارند تعریف شوند ، با این حال ، برای استفاده در مراحل بعدی از الگو.
هدف خوب چهار مشخصه و ویژگی متمایز دارد:
* توصیف چیزی است که یادگیرنده انجام ميدهد و یا تولید ميكند.
چه کسی هدف مطلب (در اصل یا ضمنی) است؟ یادگیرنده.
* این بخش، رفتار يا محصول رفتار یادگیرنده است.
آیا آن محصول(رفتار) قابل مشاهده یا قابل اندازه گیری است؟ بله.
* این بخش، شرایطی که تحت آن رفتار شده است نشان می دهند.
آیا می توانید شرایط را توضیح دهيد ؟ (زمان ، مواد ، و غیره) بله.
* این بخش، استاندارد را تعریف می کند اگرچه هدف محقق نشده است. (رسیدن100 ٪ نيست)
اغلب وقتي صحبت از اهداف است استانداردها به طور كامل دست يافتني نیست بلكه به معلم به تشخيص خود اجازه عمل مي دهد. "انحراف خلاق."
اندازه گیری از رفتار ورودي(Measurement of Entering Behaviors)
اساسا ، شما به تعیین مهارت حاضر دانش آموزان و احتمالا نیاز به آموزش آنها نیاز داريد. همانطور که ، برای ثبت نام در بسیاری از کلاسها پیش نیاز وجود دارد. هر دانش آموزی که میخواهد به کلاس جدید وارد شود باید پاسخ دهد او به چه اندازه از سطح مفاهیم ، و مهارت قبل از آموزش رسمی یادگیری داشته است. (گرلاچ و الی ، 1980).
سوابق موجود قبلي و یا تست اوليه طراحی شده توسط معلم دو مکانیسم برای تعیین این نياز است.
توجه : این امر غیر ممکن می شود اگر ما هدف روشن نداشته باشيم.
مرحله سوم انجام پنج فعالیت به طور همزمان است: (1) تعیین راهبردها ، (2) سازماندهی گروه ها ،(3)تخصیص زمان،(4)تخصیص فضا، و(5)انتخاب منابع. مهم این است که با تعیین بهترین ترکیب اجازه خواهد داد که دانش آموزان به اهداف خود دستیابند.این تصمیم ها به طور همزمان وتعاملی. اخذ هر گونه تصمیم در یک سطح در طیف وسیعی از تصمیم گیری تاثیردارد.
تعیین راهبردها (Determination of Strategy)
برای تعیین رويكرد یا روش های آموزشی ، معلم تصمیم می گیرد چگونه از اطلاعات استفاده كند، منابع را انتخاب كند و نقش دانش آموز را تعریف كند.
تکنیک ممکن است شامل سخنرانی، بحث وگفتگو، ارائه سمعی وبصری، کلامی و گزارشهای کتبی باشد.
توجه : مهم این است که تعیین شود كدام راهبرد ها بهتر اجازه خواهد داد که دانشجویان به اهداف خود دست یابند.
نقش معلم / طراح انتخاب یک یا چند استراتژی به هم پیوسته است.
سازماندهي گروه ها(Organization of Groups)
به کدام اهداف می توان رسيد بوسيله :
* خود دانش آموزان ؟
* تعامل بین دانش آموزان ؟
* ارائه رسمی با تعامل میان معلم و دانش آموزان؟
توجه: گرلاچ و الي همچنین به نیاز اهميت ميدهند تا تطابق يادگيري شخصي سريع از طریق "نسخه فردی دانش آموز " بر مبنای:
1) تاکید مرتب و منظم اهداف عملكردي 2) مواد مناسب برای رسیدن به آنجا.
در زیرسازماندهيگروهها ، دانشآموزان در موقعیتهای مختلف ازجمله مطالعه شخصی تا فعالیتهای کل کلاس سازمان یافتهاند.
اختصاص زمان(Allocation of Time)
در اولین نگاه تحلیل اهداف و در دسترس بودن فضا. نگاه به سه سؤال گروه بندی بر مسئله برنامه ریزی زمان تاثیر گذار است. زمان که به عنوان یک قسمت ثابت دیده شده است میتواند در میان راهبردهای مختلف تقسیم شود. در حالی که به خاطر وجود محدودیت های زمانی ، معلمان / طراحان می توانند زمان را میان راهبردهای مختلف تدریس تقسیم کنند. علاوه بر این ، زمان نیز میتواند در فضای یادگیری و بالعکس تاثیر گذارد (گرابوسکی، 2003).
اختصاص فضا(Allocation of Space)
دوباره اهداف وراهبرد های خود را ببينيد. آیا شما نیاز به فضا برای...
* کار دانش آموزان به تنهایی؟
* تعامل بین دانشجویان؟
* ارائه رسمی با تعامل میان معلم و دانش آموزان؟
در نظر بگیرید که نیازهای گروه های بزرگ متناقض با گروه های کوچک است. چگونه می تواند یک فضای انعطاف پذیر باشد؟ (به عنوان مثال پارتیشن های متحرک ، جداول ، اتاقك چوبي.)
فضا ثابت نيست چرا که معلمان میتوانند و باید تجارب یادگیری را فراتر از کلاس درس گسترش دهند، و کلاس درسشان معمولا می تواند بر اساس الگوهای مختلف بازسازي شود(گوستافون و برانچ ، 1997). انتخاب فضای یادگیری دقيقا به سازماندهي گروه ها وابسته است. دانش آموزان ممکن است به صورت فردي ، در گروه های کوچک یا در گروه های بزرگ مطالعه كنند.
انتخاب منابع(Selection of Resources)
آخرین مرحله در این گروه خاص انتخاب منابع است. منابع را بر پايه اهداف یادگیرنده انتخاب کنید. (نه هیچ رسانه ای به خاطر رسانه بودن). گرلاچ و الي بین منابع یادگیری و مواد آموزشی فرق ميگذارند. مواد بكار نمي روند تا زمانی که زمینه معنی دار برای استفاده از منابع مناسب وجود دارد.
این منابع ممکن است شامل : تصاوير ثابت، صوتی (صدای معلم) ، تصاوير متحرك، تلویزیون ، از وضع واقعی و مردم ، الگوها و شبیه سازی ها ، برنامه ریزی و آموزش به کمک کامپیوتر.
انتخاب بخشي از منابع بر اساس نیاز معلم در مركز ، فراهم ميشود ، انطباق يافته يا با تكامل مواد آموزشی موجود تهيه ميشود. تمرکز در کجايي و چگونگي برای پیدا کردن منابع مناسب ، و پیش نمایش و برنامه ریزی برای استفاده از این منابع اهمیت دارد(گوستافون و برانچ ، 1997). با توجه به محدودیت های زمانی ، انتخاب منابع بر توليد ارجحيت دارد.
ارزیابی عملکرد(Evaluation of Performance)
پس از اخذ این تصمیمات به طور همزمان ، گام بعدی ارزیابی عملکرد است. معلم باید تعیین کند که کدام تغییرات قابل مشاهده یا قابل اندازه گیری در دانش آموزان رخ داده است و در صورتی که بتوان مشاهدات را به آموزش ها نسبت داد.
دانش آموزان باید چه چیز یاد بگیرند؟
(یعنی چه تغییر قابل مشاهده یا قابل اندازه گیری در دانش آموزان رخ داده است؟)
و آيا شما می توانید آن را به آموزش نسبت بدهيد ؟
(یعنی آیا رابطه تابعی بین آموزش و اهداف آموزشی وجود دارد؟)
ارزیابی طراحان آموزشی تشخيص مهمي در دستاورد و نگرش دانش آموزان نسبت به محتوا و آموزشها فراهم ميآورد. این است كه دقيقا به اهداف آموزشی و سیستماش (برانچ و گوستافون ، 1997) مرتبط است.
تحلیل بازخورد(Analysis of Feedback)
آخرین مرحله از الگو گرلاچ و الی تحلیل بازخورد است. تحلیل بازخورد در بررسی همه مراحل قبلی تمرکز دارد، بر بررسی دوباره و تصمیمگیری در خصوص اهداف و راهبردهای انتخاب شده تاکید ویژه دارد (گوستافون و برانچ ، 1997).
با استفاده از اطلاعات حاصل از ارزشیابی عملکرد ، در مورد کیفیت رفتار دانش آموزان و اثر بخشی تکنیک های آموزشی چه می توان گفت؟
توجه : گرلاچ و الي می گویند که بازخورد در قلب فرایند طراحی است.
نکات مهم:( Important Tips)
1) قدرت اصلی الگوی گرلاچ / الی ممارست معلمان کلاس درس است میتوان با شناخت فرآیند آن را نشان داد. الگو به طراح تازه کار آموزشی اجازه کار می دهد . این الگو برای طراحان مبتدی آموزشی با دانش و تخصص در یک زمینه خاص مناسب است. در نتیجه ، معلمان کلاس ممکن است با احتمال بیشتری به درخواست گرلاچ / الی عمل کنند.
2) الگو گرلاچ / الی تاکید بر محتوای موجود به عنوان پایه ای برای آموزش جدید دارد. پایه جدید آموزش روی محتوای قدیمی بوسیله رفتن به جلو تا پایان ممکن است تحلیل غیر عمدی الگوهای سنتی یادگیری تدریس را تقویت کند به جای ترویج دوباره سؤال از بهترین شیوه ها در کلاس های درس.
3) الگو طراحی گرلاچ و الی نشان دهنده جهت گیری معلم به مفهوم طراحی آموزشی است.
البته در حال حاضر این فرض نیاز به محتوا ایجاد شده است. همانطور که در محیط دانشگاهی، تمرکز اساتيد بیشتر در مورد محتوا است و نه در اهداف و مقاصد. بنابراين الگو گرلاچ و الی با محتوا شروع ميشود.
4) از طریق تعيين محتوا ، اهداف مشخص ميشود (پرسترا ، 2006).
5) الگو طراحی گرلاچ و الی الگوي تجویزی است که به خوبی براي ک-12(ابتدایی و متوسطه) و آموزش عالی مناسب است.
6) الگو شامل راهبردهايی برای انتخاب و از جمله انتخاب رسانه ها در آموزش است. همچنین از این دسته تخصیص منابع است (آموزش سرویس فناوری ، 2006).
منبع: وبلاگ آقای کامبیز فتاحی